میخواستم این رباعیها را یکییکی منتشر کنم،
لکن به علت ضیق وقت خشاب خشاب منتشر میکنم!
اینک هفت شعر از دفتر «شیخیات» تقدیم به دکتر شیخ حسن روحانی :
ایمان که شد از دست، امان را چه کنم؟
دل هیچ، به من بگو دهان را چه کنم؟
ای شیخ! بگو قیمت نان را چه کنم؟
«فرزند و عیال و خانمان را چه کنم؟»
خلقی بی نان، جماعتی پروارند
ما سرگردان، جنابشان پرگارند
بیکار جوانان وطن سرتاسر
«کابینۀ پیرمردها» در کارند
ای شیخ! که صاحب کراماتی تو
دارندۀ حالات و مقاماتی تو
اعجاز تو اینکه با دوتا فحش و دروغ
پیروز فضای انتخاباتی تو
جهدی، که به چشم خلق کافر نشوی
همسفرۀ صنعت برادر نشوی
ای شیخ! مرا به خیرت امیدی نیست
تدبیری کن که لااقل شر نشوی
یک عمر به چشم خویش سیرت دیدم
ای شیخ! کبیرت و صغیرت دیدم
آن فقرزدایی که تو میفرمودی
در «دختر مظلوم وزیر»ت دیدم
ای داد ز گریۀ دروغین، ای داد
فریاد ز خندۀ نمادین، فریاد
با روضۀ شیخ، خندهام میگیرد
با شوخی شیخ، گریه سر خواهم داد
در دانش و علم، شیخ ما سلطان است
علامۀ دهر گفتنش، آسان است
با کوشش یاران نجومیگیرش
این شیخ حقوقدان، نجومیدان است
ده کتاب شعر پیشنهادی برای نمایشگاه کتاب...
ما را در سایت ده کتاب شعر پیشنهادی برای نمایشگاه کتاب دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : 5fihmafih2 بازدید : 112 تاريخ : پنجشنبه 28 ارديبهشت 1396 ساعت: 18:24